کد مطلب:211340 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

امام صادق و زهد و پارسائی
زهد و پارسائی اعراض از دنیا و تجمل جهانی است خواه پرارزش یا كم ارزش باشد آن كس كه توانست از حطام و زخارف دنیا چشم بپوشد و فریب زرق و برق این عالم ماده را نخورد و بالطوع و الرغبه انصراف حاصل كند او زاهد است - بنابراین زاهد به كسی نمی گویند كه دستش نمی رسد و چیزی به چنگش نمی افتد یا آبی نمی بیند كه شناوری كند بلكه زاهد حقیقی كسی است كه موجبات تجمل و تعین زندگی برای او فراهم باشد و چشم بپوشد - داشته باشد و علاقه خود را بركند - بتواند اعمال شهوات كند و نكند - قدرت بر انتقام و زور مردم آزاری داشته باشد و كسی را نیازارد.



چگونه شكر این نعمت گذارم

كه دارم زور و آزاری ندارم



این ها نمونه تقوی و زهد و پرهیزكاری و پارسائی است.

اما تعریفی كه عموما برای زهد دنیا كرده اند این است: از لذائذ دنیا و شهوات آن اعراض كند چنانچه امیرالمؤمنین در ساعات آخرین عمر به صعصعة بن صوحان در پاسخ او كه پرسید آیا شما بهترید یا آدم ابوالبشر فرمود تعریف المرء لنفسه قبیح امامن حكایتی را می گویم تو خود قضاوت كن آدم را در بهشت جا دادند فقط از خوردن گندم منع كردند كه آن هم نهی تنزیهی بود و معذلك به وسوسه شیطان خورد اما علی بن ابیطالب كه تمام لذائذ دنیا بر او حلال بود یكبار نشد كه نان خود را با دو خورش مانند شیر و نمك بخورد و یا از نان جو شكمی سیر كند - این بیان می رساند كه پیشوای پرهیزكاران با مقام ولایت مطلقه آسمانی و خلافت ظاهری اجتماعی كه همه چیز در اختیار او بود از تمام لذائذ دنیا اعراض كرد و حتی در مدت خلافتش با 17 من آرد جو و نان خشك جو كه در همان داشت قناعت كرد - و هر چه عسل و زیتون و حلوا و غیره برای او می آوردند خود لب بر آن نمی زد بلكه بین فقرا و ایتام تقسیم می كرد.

زهد آن است كه آدمی در كمال قوای جوانی و قدرت شهوات جمال زیبای جذابی را



[ صفحه 153]



ببیند و از آن صرف نظر كند - و رغبت و میل به آخرت كند و با زهد و پارسائی راه اصلی و تكامل خود را كه بالاخره باید طی كند بپیماید.

تردیدی نیست كه تمام لذایذ این جهان ماده با مكاره و كدورات و ناملایمات آمیخته است - هر عیشی از این عالم به تأثیری آلوده و هر نوشی با نیش مقرون است - شما خوانندگان فكر كنید آنچه در این عالم لذت تصور شود كه حقیقت ندارد آمیخته به الم و غم و اندوه و زحمت است همان اعمال شهوات شرعی هم برای تولید مثل بچه تعب نفس آمیخته است نه در آغازش و نه در انجامش و نه در فواصلش آرامش و فراغتی و لذتی است بلكه به رنج و زحمت و مشقت آلوده می باشد بلكه چون دفع الم است آدمی لذت تصور می كند!!

باید گفت در این نشئه عالم طبع لذتی وجود ندارد زیرا لذت باید مسبوق به سابقه نباشد تمام آنچه ما نام لذت بر آن گذارده ایم دفع الم است و لذت مانند دولت آن است كه بی خون دل آید به كنار و آیا چنین دولتی و چنین لذتی سراغ دارید - ما كه در زندگی ندیده ایم و بلكه كمتر هم شنیده ایم كسی هم آغوش چنین لذت و دولتی گردد - اگر از راه مشروع باشد با تعب و رنج آمیخته است وای اگر از راه غیرمشروع باشد كه متضمن ترس و لرز و اندوه و مخاطره و تشویش و حزن و غم هم می گردد به اضافه كه كیفر و عقاب هم دارد.

خردمندان جهان و صفوف اولیه عقلای بشری دل بر این دنیا از این جهت نبسته اند كه فنا و زوال و مشقت و رنجش مشهود است و تمایلات نفسانی آن هم آمیخته به زحمات و مصائب و نوائب است فقط كسانی دل بر این دنیا بسته اند كه عقلشان در چشمشان قرار دارد و از تعمق و تدبر و تفكر و مال اندیشی و عاقبت بینی محروم هستند - بلكه آنها آخربین اند نه آخربین.

ائمه معصومین ما كه دارای علم و اطلاع كافی به گذشته و آینده بودند و نقشه عالم وجود زیر نظر آنها بود. می دانستند كه باید از دنیای فانی به جهان باقی شتافت و لذا آنها زاهد از دینا و راغب به آخرت بودند و دیدیم كه امیرالمؤمنین علیه السلام در تمام عمر این كلمه شعار او بود كه ایها الناس اتقوا الله تزودوا تجهزوا رحمكم الله ای مردم از خدا بترسید زاد و توشه سفر آخرت تهیه كنید مجهز برای رفتن شوید خداوند شما را رحمت كند غافل مباشید امام سجاد علیه السلام و امام محمدباقر علیه السلام بسیار در رغبت مردم به آخرت و زهد در دنیا ترغیب و تشویق و تأكید فرمودند.



[ صفحه 154]



امام جعفرصادق (ع) نیز با اصحاب و انصار و شاگردان خود زهد و پارسائی را عملا ترجمه كرد.

امام جعفرصادق علیه السلام همان مراحل زهد جد خود را پیش گرفت و به كمال تقوی و پرهیزكاری رسید - تا آنجا كه فرمود - فلبس الجبة لله والخزلكم [1] لباسهای خشن روی بدن می پوشید و جبه خز روی آن می پوشید و می فرمود آن را برای خدا این را برای شما می پوشم.

برای مهمانش نان و گوشت بریان حاضر می كرد و خودش سركه و زیتون می خورد می فرمود ان هذا طعامنا و طعام الانبیاء [2] این غذای ما و غذای انبیاء الهی است و اینها مظاهر زهد او بود - امام صادق علیه السلام در كار و كوشش نیز مراقبت داشت ولی با كمال زهد و پارسائی و تقوی و پرهیزكاری.

سفیان ثوری بر آن حضرت وارد شد و از شاگردانی بود كه در عین حال مخالفت برای استفاضه از محضر امام دائما مزاحمت می كرد می آمد استفاده می كرد - و یك نیشی هم می زد و می رفت - یك روز وارد شد دید امام صادق علیه السلام جبه ای از خز پوشیده گفت انكم من بیت نبوة تلبسون هذا تو از خاندان رسالتی و این لباس را پوشیده ای - فرمود ما ادری ادخل یدك فاذا تحته مسح من شعر خشن ثم قال (ع) یا ثوری ارنی ما تحب جبتك فاذا تحتها قمیص ارق من بیاض فیخجل سفیان ثم یقول له الصادق علیه السلام یا ثوری لا تكثر الدخول علینا تضرنا و نضرك

فرمود تو می دانی زیرا این جبه چه پوشیده ام آنگاه نشان داد دید یك پیراهن خشن روی بدن پوشیده است سپس فرمود اما من می دانم تو چگونه لباس می پوشی برای عوام فریبی لباس زیرت لطیف و سفید است و لباس رویت خشن و زبر سفیان خجالت كشید آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود ای سفیان كمتر مزاحم ما باش زیرا هم تو ضرر می كنی هم به ما زیان می رسانی اما ضرر تو این است كه این جا حنایت رنگ ندارد عوام فریبی به درد نمی خورد من می دانم تو چگونه عمل می كنی با كمال صراحت به تو می گویم خوش نداری اما زیان ما این است كه وقت ما را بیهوده تلف می كنی به سخنانی كه ارزش ندارد - باید زهد و پارسائی



[ صفحه 155]



برای رضای خدا باشد دو رنگی و زیر و رو را دو رنگ نشان دادن اثری ندارد.

مورخین می نویسند: ضرر دیگر سفیان ثوری این است كه مزاحمت دائمی او موجب مخاطراتی تصمیمات سوء منصور می گردد زیرا سفیان از بداندیشان و شاید از جاسوسان بود كه سابقه سعایت دارد و ابونعیم اصفهانی در حلیة الاولیاء مناظرات او را با حضرت صادق علیه السلام و انكاری كه امام حسن مجتبی علیه السلام می كرد مفصل نوشته است كه ما بعدا نقل خواهیم كرد!! [3] .


[1] لواقح الانوار شعراني عبدالوهاب بن احمد الشافعي ص 28 ج 1 - مطالب السئول شافعي.

[2] كافي كليني به نقل الامام لاصادق ص 270 ج 1.

[3] حلية الاولياء ص 193 ج 3.